توضیح ناشر
از شماری از چریکهای پیشین خواستیم تا روایت خود را از زندگی روزمرهی رهروان مبارزهی مسلحانهی دههی ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ایران به رشتهی نگارش کشند. در کنار اینان، پژوهشگرانی را که یا شاهد عینی بودند و یا با بازخوانی اسناد، روایتی نزدیک به شاهد عینی داشتند، فراخواندیم تا به جرگهی نویسندگان بپیوندند و زمانه و پیآیندهای این کنشگری را به دست دهند و روایت چریکهای چپگرای ایرانی را در متن تاریخ بنشانند… فاصلهی به نسبت کم تاریخ آن جنبش با امروز ما، و این نکتهی مهم که بخش بزرگی از بازماندگان و رهروان چریکهای فدایی خلق هنوز در میان مایند و میتوانند روایت خود را به دست دهند، از جمله دیگر عواملی بود که این پژوهش را در دستور کار قرار میداد.
اما انجام چنین پژوهشی که ویژگی آن نگاشتن توأمان تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسیست نمیتوانست سهل و آسان باشد. در این باره تورج اتابکی و ناصر مهاجر نوشتهاند:
روایتهای این مجموعه، دورهی تاریخیای را در برمیگیرد که از دههی ۱۳۴۰ آغاز میشود و با فروپاشی نظام سلطنت در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پایان میرسد. در فراهم آوردن این روایتها، بنا را بر جایگاه امروزین راویان قرار ندادیم. از راویان خواستیم تا از امروزشان فاصله بگیرند، خود را در مقام راوی مستقلی ببینند تا آنچه را که بر آنان رفته است روایت کنند؛ بیکم و کاست. این کار البته آسان نبود و نیاز به گفتگوها و هماندیشیها با راویان داشت. در پارهای موارد که نتوانستیم راوی را متقاعد کنیم که عینک امروزینش را برای بازبینی دیروز از دیده بردارد و به گونهای عینی، بیپیشداوری و حُب و بغضهای شخصی و سیاسی به بازگویی روایت خود بنشیند، ناچار از راوی دیگری خواستار همکاری شدیم. در زمینههایی نیز کوشیدیم با گردآوری دادهها و کارگیری گزارشهایی از گفتار و کردار رهروان جنبش مسلحانه، روایت درست و دقیقی بازسازیم تا به فهم بهتر چند و چون جنبش چریکی و مناسبات آن با بود و باشِ کارگران و تهیدستان یاری رساند و تأثیر این جنبش را بر شعر و موسیقی، داستان و تئاتر و سینما و نقاشی دههی چهل و پنجاه خورشیدی بنمایاند.
اثرگذاری جنبش چریکی بر پهنهی هنر و ادبیات ایران در دو دههی پایانی حکومت شاه، راهی دیگر را از سایر نوشتهها و پژوهشهایی که دربارهی جنبش چریکی ایران شده به کلی جدا میکند. با این حال دو تاریخدانی که این کتاب را ویراستهاند مدعی نیستند که راهی دیگر «کارنامهای فراگیر را از بود و باشِ کنشگران جنبش مسلحانه به دست میدهد» به باور آنها:
این مجموعه کامل نیست و پارههایی از زندگی اجتماعی متأثر از جنبش مسلحانه را در خود بازتاب نداده است. از جمله در ارائهی روایتی با درونمایهی ملی و قومی…
آنچه دربارهی سبک و سیاق کارشان میگویند نیز در خور یادآوریست:
سیاق کارمان در تهیهی این مجموعه چنین بود که با تأکید بر تدقیق کارشناسانه روایتها، از پی ثبت هر روایت، آن را در اختیار بازبینانی قرار دهیم که در گسترهی رشتهی خود کارشناسند. از بازبینان مستقل خواستیم تا بدون دخالت دادن دیدگاههای خود، روایت راویان برای اینان ناشناس را بازخوانند و درستی و نادرستی دادهها و یافتهها را بررسند. همهجا ملاکمان، تکیه بر بازبینی عینی دانشگاهی و دانشپژوهانه بوده است و نه جز آن.
نگاهی به نام پژوهشگران و راویانی که در این مجموعه مشارکت داشتهاند نشان دهندهی باور ویراستاران این مجموعه به این اصل است که پدیدههای تاریخی را تنها رنگینکمانی از دیدگاهها میتوانند بازگویند و بازنگرند.
دفتر نخست:
پیش گفتار (تورج اتابکی ـ ناصر مهاجر)، نام این دفتر (نسیم خاکسار)، بنیادها و سیر اندیشهی چریک های فدایی خلق ۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۶ (مهرداد وهابی ـ ناصر مهاجر)، کارگران در گفتار و کردار چریک های فدایی (تورج اتابکی)، دیدگاه های بین المللی فدائیان خلق ایران (حیدر تبریزی)، سازمانِ محبوب من (ناهید قاجار)، نگاهی به ساختار سازمان چریک های فدایی ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۵ (مجید عبدالرحیم پور)، چاپخانه ی مخفی (مرضیه تهی دست)، کم وکیف عملیات نظامی چریک ها (حمید نوذری)، زنان فدایی در زندان (رقیه دانشگری)
دفتر دوم:
تشکیلات مردان فدایی در زندان (ناصر رحیم خانی ـ ناصر مهاجر)، سچفخا در دانشگاه تبریز (ابوالفضل محققی)، سچفخا و زنان دانشگاه تبریز (سرور علیمحمدی)، کنفدراسیون دانشجویی و چریکها (علی ندیمی)، از مهرآباد جنوبی تا دانشکدهی فنی (سیاوش رنجبر دائمی)، روایت یک “شاهد عینی” (آزاده اخلاقی)، شعری ستایشگر شور (سعید یوسف)، بازتاب مبارزه ی چریکی در ادبیات داستانی (نسیم خاکسار)، رستاخیز ترانه (محمود خوشنام)، نگاهی به پشتِسر (اسفندیار منفردزاده)، سینما و سیاهکل (حمید فدوی)، سایهی جنبش چریکی بر گستره ی تئاتر (هومن آذرکلاه)، کتاب شناسی سازمان چریک های فدایی خلق (ناصر مهاجر).